هنرمند ناب کیست؟
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
اگرچه قبلا هم این را نوشتهام اما حالا باز میخواهم درباره "خودخواهی" حرف بزنم.
نمیدانم چرا با هر آدمی که برخورد میکنم فوری این سوال برایم پیش میآبد که آیا طرف به اندازه کافی اهل تواضع و خاکساری هست یا نه؟
نه در برابر من، در برابر این جهان غدار. خیلی حماقت بزرگی است اگر کسی در برابر این جهان ناپایدار غدار کوتاه نیاید و باز گردن فرازی کند و خودخواهی. اصلا هنر کارش این است که مرهمی برای شکستگی های پیکر انسان در برابر حملات زندگی باشد.
میخواستم یک داستان بنویسم درباره یک آدم لات مغرور که تصمیم میگیرد کار یک جمع را خودش تنهایی انجام بدهد. فکر میکند زورش به تخته سنگی که همه می خواهند تکانش بدهند میرسد اما تا تخته سنگ را از جا می کند خودش زیر آن کاملا له میشود. حتی صدای آخ گفتنش هم شنیده نمیشود.
موقعیت آدم خودخواه در جهان چنین موقعیتی است. میخواهد همه کار را خودش تکی انجام بدهد. میخواهد از همه بالاتر باشد و گاهی به خاطر همین که هیچ وقت نفر دوم نباشد اصلا وارد رقابت نمیشود. بدبختانه من این طوری هستم و در هیچ موردی حاضر به رقابت با هیچ کس جز خودم نیستم. این بزرگترین تعارضم با خودم است اما همین قدر خدا را شاکرم که خودم را خوب میشناسم.
خودخواهی در یک هنرمند همین است که بگوید "من چیزی خلق میکنم که تو نمیفهمی!" بر فرض که او چنین چیزی خلق کند پس آن اثر شاهکار نیست. شاهکار اثری است همه فهم و خاص پسند.
هنرمند ناب کسی است که از دست دنیا به هنر پناه برده باشد.