دربارۀ شروع کارتان بفرمایید و اینکه داستان‌نویسی را از چه سالی و با چه آثاری آغاز کردید؟

اگر مبنای حرفه‌ای شدن را چاپ اولین اثر قلمداد کنیم، من داستان‌نویسی را به طور حرفه‌ای از سال 1389 آغاز کردم، اما شروع کار نوشتنم حداقل به ده سال پیش بازمی‌گردد؛ نوشتنی که سرانجام‌اش شروع کار به شکل حرفه‌ای بود.

تا جایی که می‌دانم رشتۀ تحصیلی شما مهندسی است. دربارۀ تغییری که در مسیر زندگی‌تان دادید و به سمت داستان‌نویسی به صورت حرفه‌ای آمدید توضیح بدهید و اینکه الان چه افقی را پیش روی خودتان می‌بینید.

من دانش‌آموختۀ رشتۀ مهندسی عمران از دانشگاه سیستان و بلوچستان هستم، ولی از همان اول، هم انتخاب رشته‌ام اشتباه بود و هم ادامه‌اش. با اینکه در میانۀ دورۀ تحصیلی‌ام متوجه این اشتباه شدم، شجاعت نداشتم که از ادامۀ تحصیل در این رشته سرباز زنم، که آن هم اشتباه بود. بالاخره مدرک مهندسی را بعد از حدود هفت سال به هر ضرب و زوری بود گرفتم و به کار در همان رشته مشغول شدم. شروع کارم از آب و فاضلاب جهاد دانشگاهی تربت جام بود، اما بعد نقل مکان کردم و به تهران آمدم. اینجا هم باز کار مهندسی را ادامه دادم، ولی در همین دوران مدام به خودم می‌گفتم: این کار، کار من نیست تا بالاخره در کنارش به نوشتن هم مشغول شدم. برای مدتی به این دو کار موازی ادامه دادم تا اینکه این دو با هم تداخل پیدا کردند و اصلاً دیگر نمی‌توانستند در کنار هم به شکل مسالمت‌آمیز استمرار پیدا کنند. در این زمان بود که من مجبور شدم بین این دو، یعنی نوشتن رمان و کار مهندسی، یکی را برگزینم و من هم رمان نوشتن را انتخاب کردم.