ادب حضور 1 اسرار ماه رجب

حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست

اسرار ماه رجب

خب دوست نداشتم این طوری ریویو بنویسم اما چه میشود کرد ما هم گرفتاریم مثل همه. و ما هم دلمان میخواهد بهتر از اینی باشیم که هستیم باز هم مثل همه. فقط من در این چهل سالگی بالاخره میخواهم کمی آدمیزادی زندگی کنم که شرمنده عمر خودم نباشم و بگویم قدر روزها و شبهایم را دانستم. اصلا انتخاب این کتاب به همین خاطر بود. که ایام نورانی ماه رجب را بهتر درک کنم. تلاشم را هم کردم اما راضی نبودم و انشاالله سال بعد با حواس جمع تر این ماراتن سه ماهه رجب و شعبان و رمضان را طی کنم. یک ماراتن پاکسازی. تزکیه که برای دهان ما بزرگ است. توکل به خدا. من احساس میکنم روحیه م دارد پیرمردی میشود و چه بهتر. آدم هرچه زودتر از خیر اندوختن بگذرد بهتر است. حالا چه مال و منال و چه دانش. مثل خانه های قدیمی که لب طاقچه فقط چند تا کتاب بود دوست دارم لب طاقچه ذهنم فقط هفت تا کتاب باشد برای هفت روز هفته: قرآن و نهج البلاغه و شاهنامه و دیوان حافظ و مثنوی معنوی و گلستان و رباعیت خیام. تمام

به هر حال این کتاب کوچک و ارزشمند را از دست ندهید مثل فرصت عمر. از الآن بخوانید چون داخل کتاب به آداب فراوانی اشاره میشود که برخی برای اوائل ماه است و بهتر است از قبل مطلع باشید. التماس دعا.

رمان "پرتگاه پشت پاشنه" منتشر شد.

حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست


رمان نوشتن مثل پیکرتراشی است. وقتی به تخته سنگ هیولایی که پیش رویت هست نگاه می کنی چشمانت فقط سختی و زمختی را میبینند اما میدانی یک پیکر درون این تخته سنگ نفس میکشد و تو باید آن قدر زواید را کنار بزنی تا او را از آن محبس نجات بدهی.

بعد باید عرق بریزی و عذاب بکشی تا آن اسیر آزاد شود. هر چه به او نزدیک تر میشوی کار حساس تر میشود و باید ابزارهای دقیق تری انتخاب کنی. حالا نیش تیز یک ویرگول هم ممکن است کار را خراب کند.



نقشی که من حدود دو سال برای نجات بخشیدنش از دل آن صخره تلاش میکردم حالا این شمایل را پیدا کرده و منتشر شده. بسیار نگرانم که آیا درست کشفش کرده ام؟ آیا چیزی از او را در میانه کار دور نینداخته ام؟ آیا باید ظرافت بیشتری در کار میکردم؟

اما هرچه هست، زمخت یا ظریف، غریب یا آشنا، دوستش دارم. نامش را از میانه کار انتخاب کردم: #پرتگاه_پشت_پاشنه

خودم هنوز کتاب را ندیده ام و مثل پدری هستم که وقتی ماموریت است بچه اش به دنیا آمده باشد.

نمیدانم چرا همه اش این شعر مارگوت بیگل می آید توی ذهنم:

میلاد یکی کودک
شکفتن گلی را ماند
چیزی نادر به زندگی آغاز میکند
با شادی و اندکی درد

و واقعا در زمانه ای هستیم که تولد رمان ایرانی دارد تبدیل به "چیزی نادر" میشود!

«پرتگاه پشت پاشنه» عنوان رمانی است که بر اساس زندگی شهید عبدالبصیر جعفری نوشته شده است. عبدالبصیر جعفری شهیدی است از شهدای فاطمیون که در رمان «پرتگاه پشت پاشنه» روایت عجیب و باورنکردنی زندگی‌اش، به تصویر کشیده شده است. عبدالبصیر جعفری یا به قول رزمنده‌های تیپ فاطمیون «علی بلوچ» یک عمر بر لبه پرتگاه نوسان کرد و در زندگی‌اش تا انتهای همه چیز رفت، تا انتهای عشق، تا انتهای رفاقت، تا انتهای گناه، تا انتهای اعتیاد و لبه‌ی پرتگاه؛ اما او ایستاد و نیفتاد. نویسنده در کتاب پرتگاه پشت پاشنه دوره‌های مختلف زندگی شهید عبدالبصیر جعفری را با فرمی خوشخوان، همزمان با هم پیش برده و برای مخاطب به تصویر کشیده است: دوره‌ی غربتِ مدرسه و روزهای کودکی را، روزهای کارگری را، روزهای عشق و عاشق شدن و ازدواج را و روزهای سخت لغزش و بعدش را و روزهای جنگ را… گویی که در تمام سال‌های زندگی عبدالبصیر به نوعی جنگ دیده می‌شود و جنگ خلاصه‌ای از زندگی او شده است. از همان وقت‌هایی که با خانواده‌اش در افغانستان زندگی می‌کند و مجبور می‌شوند به خاطر جنگ و یافتن آرامش مهاجرت کنند به ایران، تا تلاش و جنگیدن برای زندگی در ایران تا جنگ سوریه. سفر عبدالبصیر از فراه افغانستان شروع شد، در مشهد و اصفهان و قم ادامه پیدا کرد و در سوریه به نقطه پایان رسید اما داستان او هرگز پایان نمی‌یابد.

رمان پرتگاه پشت پاشنه نوشته مجید اسطیری است که بر اساس زندگی شهید عبدالبصیر جعفری نوشته شده است و انتشارات خط مقدم آن را در ۳۶۸ صفحه منتشر کرده است.

برشی از کتاب:

«علی فکر کرد شاید برای ساختن مسجد یا حسینیه، کارگر مفت می‌خواهند. خودش حتماً می‌رفت و راضی هم بود؛ اما بقیه که به درد کار نمی‌خوردند. فکر کرد شاید کار سختی نباشد. مرد چاق کت و شلواری‌ای آن طرف‌تر ایستاده بود و با موبایلش حرف می‌زد: «بعله، چشم، دیگه حاج‌آقا اینطور صلاح دونسته‌ن… والا چه عرض کنم… اینجا که ما اومده‌ایم، کمپ ترک اعتیاده… آره، به خدا! … من هم مثل شما تعجب کردم، اما خب، روی حرف حاج آقا نمی‌شه حرف زد دیگه…» اخم توی چهره‌اش بود و هی این پا آن پا می‌کرد. نگاه علی با نگاه روحانی پیر گره خورد. لبخندش چه زیبا بود. گفت: «پسرم، شما هم بیا.» علی می‌خواست بگوید همه کار ساختمانی بلد است؛ اما قبل از اینکه حرف بزند، مشرفی از توی ایوان گفت: حاج آقا، هر چندتا دوست دارید، سوا کنید ببرید؛ ولی باز هم می‌گم، مسئولیتش با خودتونه.»

«پرتگاه پشت پاشنه» براساس زندگی شهیدعبدالبصیر جعفری به قلم مجید اسطیری با ۳۶۸ صفحه عرضه می‌شود.

نفرین مجید اسطیری به هرچه قانون!

۷ داستان کوتاه در «نفرین به هرچه قانون» به کتابفروشی‌ها رسید

 چهارشنبه ۰۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۵۹

فرهنگ و هنر/   ادبیات و کتاب

7 داستان کوتاه در «نفرین به هرچه قانون» به کتابفروشی‌ها رسید

مجموعه‌داستان «نفرین به هرچه قانون» نوشته مجید اسطیری از سوی انتشارات نشر اسم وارد بازار کتاب شد.

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، مجموعه داستان «نفرین به هرچه قانون» نوشته مجید اسطیری از سوی انتشارات نشر اسم راهی بازار نشر شد.

«نفرین به هرچه قانون» شامل هفت داستان کوتاه است که در بازه زمانی سال‌های ۹۲ تا ۹۶ توسط اسطیری نوشته شده‌اند. داستان‌هایی اجتماعی و روان‌شناختی که مانند کارهای پیشین این نویسنده جوان عنصر «قصه» در آن‌ها پررنگ است.

این نویسنده جوان پیش از این در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری آنا با اشاره به مضامین متنوع در کتاب «نفرین به هرچه قانون» گفته بود:  این کار مجموعه‌ای از داستان‌های سال‌های اخیر بنده است که مثل مجموعه داستان قبلی‌ام «تخران» این مجموعه هم فضاهای رنگارنگ و متنوعی دارد که موضوعات و مضامین متنوعی را دربر می‌گیرد. این مجموعه هم داستان‌های روان‌شناختی دارد و هم داستان‌های اجتماعی و عاشقانه که این داستان‌ها عموماً دغدغه‌های کلی بنده است که سعی می‌کنم از جهات مختلف به زندگی نگاه کنم.

مجموعه داستان قبلی اسطیری «تِخران» نام داشت. از او همچنین دو رمان به نام‌های «رمق» و «وقتی خورشید خوابید» به چاپ رسیده است.

انتهای پیام/۴۰۲۸/

«وقتی خورشید خوابید» تازه‌ترین رمان مجید اسطیری منتشر شد.

حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست

«وقتی خورشید خوابید» عنوان دومین رمان مجید اسطیری است که به فاصله کمی از رمان اول او منتشر شده‌است.

رمان «وقتی خورشید خوابید» که هفته گذشته از طرف نشر سوره مهر وارد بازار کتاب شد داستانی جنایی – پلیسی است که در سالهای ابتدایی دهه 40 می‌گذرد.

اسطیری در رمان «وقتی خورشید خوابید» از ظرفیت‌های ژانر جنایی – پلیسی استفاده کرده تا داستانش را در یک بستر روستایی روایت کند. یک بازجوی با سابقه برای بررسی یک پرونده خاص به یک روستای دورافتاده اعزام می‌شود. دختر یکی از مقامات ارشد ارتش در لباس سپاهی دانش به این روستا رفته و حالا قتلی رخ داده که باید راز آن کشف شود. این رمان از حدود رمان ژانر فراتر می‌رود و از مناظر مختلف به ماجرای پیچیده این روستا نگاه می‌کند.

رمان قبلی مجید اسطیری با نام «رمق» که سه ماه پیش به همت انتشارات شهرستان ادب راهی بازار نشر شد در بستر مسابقات فوتبال جام ملت های آسیا در سال 1347 می‌گذرد. حضور تیم فوتبال اسرائیل در ایران فرصتی برای جوانان انقلابی به وجود آورده تا اعتراضشان به جنایات رژیم اشغالگر قدس را نشان دهند و قهرمان رمان «رمق» یکی از این جوانان است.

همچنین نخستین اثر داستانی اسطیری «تخران» نام دارد که مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه با رویکردهای اجتماعی و روانشناختی است. تخران سال 92 توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شد.
 

شما‌ می‌توانید از طریق سایت ادب بوک رمان «وقتی خورشید خوابید» را تهیه کنید.