افطاری با دوستان اهل قلم

 

 

 

به نام دوست

که ایام خوش آن بود که با دوست به سر شد

 

 

رمضان ۸۷ و ۸۸ افطاری با دوستان شاعر داشتیم و ۸۹ و ۹۰ نداشتیم. این بود که دلم تنگ شد و دوباره امسال به یاری خدا یه افطاری مختصر و مفید دادیم و دوستان رو جمع کردیم. خب انصافا شما باشید عکسش رو نمیذارید تو وبلاگتون؟!

کلا دو تا عکس گرفتیم. توی اولی دو نفر چشماشون بسته بود. توی این یکی فقط مبین در حال پلک زدن بود.

مبین جان باید منو ببخشی که به عدالت رفتار کردم و تو رو فدای دو نفر کردم!

 

 

 

 

عیدی من به مبین اردستانی

 

به نام تو

 

 

مبین اردستانی یکی از بهترین دوستانمه که شعرش همیشه منو شگفت زده کرده و البته خیلی خوب شعر می خونه.

آبان ماه پارسال که توفیق شد و با دوستان شاعر رفتیم راهیان نور غرب کشور. در منطقه گيسكه، در نقطه صفر مرزي، در لحظات زيباي غروب آفتاب مبين اردستاني شعري كه براي استاد قيصر امين‌پور گفته بود رو خوند.

چند روز پيشا قرار شد من اين فيلم رو به دست مبين برسونم. ولي گفتم اول بذارمش اينجا تا دوستان ديگه هم استفاده كنن.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بعد از اين كه اين پست رو گذاشتم رفتم توي سايت شهرستان ادب و ديدم دوستان هم كليپ تصويري اين ترانه قشنگ مبين رو گذاشته‌ن. گفتم لينكش كنم.

 

 

 

 شعرخواني مبين عزيز در شب شعر بفرماييد فروردين