علیه ژانر
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
این سیصد کلمه را محض استمزاج از اهالی کتاب و کتابخوانی نوشته ام مگر کسی پیدا شود که ولو اندکی با من موافق باشد. به نظرم حرکت تازه ای که به نام نوشتن "رمان ژانر" خیلی رسمی و شیک و پیک آغاز شده ربطی به ادبیات ندارد و اگرچه خوشحالم که تعدادی از نویسندگان این آثار واقعا اهالی سرزمین ادبیات هستند اما فکر نمیکنم این جریان مسیر رستگاری ادبیات ما باشد. حالا بخوانید و نظرتان را بفرمایید.
چرا کتابفروشی هایی که کتاب دست دوم میفروشند مملو از کتابهای علمی تخیلی و فانتزی و پلیسی هستند؟
به نظرم علتش این است که «رمان ژانر» بیش از این که ادبیات باشد «کالا» است و کالا باید بفروش یا حتی "برفوش!"باشد
چون کالا باید «مصرف» شود پس باید خط تولید پر کار باشد. این است که رمان ها حتماً باید حجیم و تریلوژی باشند.
به نظرم ادبیات ما باید یکی دو دهه در این فضا غوطه بخورد و باز سرش را بالا بیاورد و این بازی ها را رها کند
از جمله دلایل دیگری که فروشگاه های کتاب دست دوم پر از رمان های علمی تخیلی و ترسناک و پلیسی هستند یکی هم این است که این رمان ها قرار نیست مدام مورد رجوع باشند. شما باید همواره با کلاسیک ها و رمان های خوب دیگر دمخور باشید اما رمان ژانر را مثل یک کالا "مصرف" میکنید و تمام! بلافاصله باید سراغ کالای بعدی بروید و بنابراین قفسه های کتابخانه تان خیلی زودتر اشغال میشود و یک روز مجبورید همه این کتاب های "سری" را رد کنید برود!
نویسندگان رمان های ژانر قواعد خیلی مشخص و سفت و سختی دارند و کار به آنجا کشیده که نه تنها نوع طراحی قصه و پیرنگ کاملا از فرمول های آزمایش شده پیروی میکند، بلکه حتی تعداد صفحات مناسب برای هر فصل هم مشخص است و به نویسندگان تازه کار تر توصیه میشود که با همین حجم مشخص بنویسند! چرا؟ زیرا همان طور که گفتم این دیگر ادبیات نیست، کالا است و از قواعد علوم تجربی تبعیت میکند نه از قواعد ادبی.