به نام دوست

که ایام خوش آن بود که با دوست به سر شد

 

 

رمضان ۸۷ و ۸۸ افطاری با دوستان شاعر داشتیم و ۸۹ و ۹۰ نداشتیم. این بود که دلم تنگ شد و دوباره امسال به یاری خدا یه افطاری مختصر و مفید دادیم و دوستان رو جمع کردیم. خب انصافا شما باشید عکسش رو نمیذارید تو وبلاگتون؟!

کلا دو تا عکس گرفتیم. توی اولی دو نفر چشماشون بسته بود. توی این یکی فقط مبین در حال پلک زدن بود.

مبین جان باید منو ببخشی که به عدالت رفتار کردم و تو رو فدای دو نفر کردم!