4.من و میگوئل می خوابیم . لطفا کسی ما رو بیدار نکنه .
به نام تو
من : آخ ميگوئل ، خوش به حال اون پيرمرده توي "كافكا در ساحل" . اسمش چي بود ؟ هاشيموتو ؟! هيدتوشي ؟!! چي ؟
ميگوئل : كدوم پيرمرده ؟
من : هموني كه يه كاري مي كرد ماهي و زالو از آسمون بباره . اسمش "ه" و "ش" داشت .
ميگوئل : خب پاشو برو تو كتاب نگاه كن .
من : بابا كتاب يه سال دست يه دوست گيجه .
ميگوئل : حالا چي شده مي خواي ماهي از آسمون بباره يا زالو ؟
من : هيچ كدوم ! حسرت پيرمرده رو مي خورم كه هر وقت مي خوابيد دو سه روز تمام خواب بود .
ميگوئل : يكي ديگه از شخصيتاي موراكامي هم بود كه به اختيار خودش چند روز خواب بود . اگه گفتي .
من : آره . اون دختره توي "پس از تاريكي" . اونم خوش به حالش !
ميگوئل : خب مي خواي اون شعر علي محمد مودب رو هم توي اين پست بنويس .
من : آره . بايد پيداش كنم .
+ نوشته شده در سه شنبه بیستم اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 20:52 توسط پینه دوز تنها
|